جالبه:)) چند مین پیش درسمو تموم کردم گزارشکارمم نوشتم الان داشتم میرفتم بخوابم. گوشی رو گرفتم اینور اونور که یهووو!! دیدم تو هم وبلاگ داری! اصلا باورم نمیشددد، ولی نه، از عکساش تو بودی، نوشته هات بوی تو رو میدادن، نویسنده ماهری بودیااا وبلاگت خیلی جذاب بود! هنوزم باورم نمیشه که تصادفی وبلاگ تو رو پیدا کرده باشمم! حدود ۱۱ سال بود به طور منظم وبلاگ نویسی می کردی و من خبر نداشتم!! یه چند تاییشونو خوندم، زل زدم به عکسات! حتی نمیتونی تصور کنی که چقددد دلمم برااات تنننگ شددده:*) اشکام بی اختیار سرازیر شدن، یاد اون روز توی پارک افتادم که ازت پرسیدم تو کل عمرت چه اتفاقی بیشتر از همه خوشحالت کرد؟ گفتی دیدن تو:)) گفتم پس کنک...